جدول جو
جدول جو

معنی عسرت داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

عسرت داشتن
(خوی / خی تَ تَ)
مشکل بودن و دشوار بودن. (ناظم الاطباء). سخت بودن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
نیرو و توانایی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عادت داشتن
تصویر عادت داشتن
معتاد به انجام کاری بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیرت داشتن
تصویر غیرت داشتن
تعصب و حمیت داشتن، حفظ ناموس کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عادت داشتن
تصویر عادت داشتن
خوگر بودن معتاد بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیرت داشتن
تصویر غیرت داشتن
رگ داشتن رشک بردن، حفظ ناموس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
شمانیدن بیزاری جستن کراهت داشتن بیزار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
Power
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
Abhor, Despise, Hate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
abhorrer, mépriser, détester
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
pouvoir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
membenci, menghina
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
memiliki kekuatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
ঘৃণা করা , ঘৃণা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
घृणा करना , घृणा करना , नफरत करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
शक्ति होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
macht hebben
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
권력을 갖다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
aborrire, disprezzare, odiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
avere potere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
nefret etmek, küçümsemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
ненавидіти , зневажати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
aborrecer, despreciar, odiar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
verabscheuen, verachten, hassen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
verafschuwen, minachten, haten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
мати владу
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
ненавидеть , презирать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
nienawidzić, gardzić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
mieć władzę
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
Macht haben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
иметь власть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
aborrecer, desprezar, odiar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قدرت داشتن
تصویر قدرت داشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نفرت داشتن
تصویر نفرت داشتن
혐오하다 , 경멸하다 , 미워하다
دیکشنری فارسی به کره ای